حکایت ضرب المثل طمع از ناپاکی بیشتر است، سگ نجس تر بود، چسپیده همان نبود. روزی پادشاه وزیرش را صدا کرد و گفت: میخواهم بدانم چه چیز بدتر و نجستر از دیگر چیزهای دنیاست، حتی از نجاست سگ نجستر. وزیر که یک هفته فرصت داشت تا جوابش را بیابد، لباس های گرانقیمت پوشید و سوار بر اسبی زیبا و گران قیمت شد تا جواب شاه را بیابد، دو سه روزی راه افتاد. اما پاسخی به دردش نشنید، خسته شد و کنار رودخانه ای نشست، چوپانی را دید که برای گله گوسفندان کاه می کند. به او گفت: به من بگو نجس ترین چیزها چیست؟ کشیش به سگ نگاه کرد و بلافاصله وزیر گفت از نجاست سگ چیزی نگو. من خودم قبلاً گفتم ولی شاه قبول نکرد، چوپان گفت: می دانم، اما خبری دارم که ارزش شنیدن دارد. من پشت این تپه گنجی پیدا کرده ام، می ترسم اگر خودم آن را به بازار ببرم، مأموران شاه آن را کشف کنند و دستگیرم کنند. اما شما به عنوان وزیر می توانید این کار را انجام دهید و بعد از فروش نیمی از آن را با من در میان بگذارید.وزیر گفت: عجله کن به موقع به بیت المال برویم کشیش گفت: اما شرکت در این کار شرط دارد.شرط می بندم که پشت سگم را سه بار با زبانت لیس می زنی. وزیر گفت: چه احمقانه ای! اما دوباره به خودش گفت: وقتی به گنج رسیدم این کار را می کنم. کشیش گفت: گنجی وجود ندارد، من می خواستم شما در واقع پاسخ سوال خود را پیدا کنید. از آنجا در مورد حریصان می گویند: (طمع نجستر از نجاست سگ است).