امیررضا دلاوری هنرمند سینما و تلویزیون
زندگینامه امیررضا دلاوری:
امیررضا دلاوری
زمینه پرکاری: هنرمند
تولد: 17 مرداد 1355 تهران
ملیت: ایرانی
فرزندان: دیار دلاوری
مدرک تحصیلات: دیپلم علوم تجربی
امیر رضا دلاوری و دخترش دیار
زندگینامه کامل امیر رضا دلاوری:
امیررضا دلاوری زاده ۱۷ مرداد سال ۱۳۵۵ در 1 خانواده ۵ نفره در تهران به دنیا آمده و اولین فرزند خانواده میباشد. امیررضا 2 برادر کوچک تر از خود به نام های احسان و اشکان دارد. پدر امیررضا دلاوری بازنشست نیروی هوایی و مادرش هم دبیر ریاضی هستند.
امیر رضا دلاوری داراي مدرك تحصيلي ديپلم تجربي میباشد. موسيقي سنتي کار کرده و همچنين در زدن تنبک و 3 تار مهارت دارد. امیر رضا بازیگری را در زمان دبیرستان با شرکت در تئاترهای مدرسه ابتدا کرد و اواخر ۷۳ توسط یکی از دوستانش به تئاتر شهر معرفی شد تا نمایشی را به نام ((العشق به قوت العشق)) برای آموزش و پرورش منطقه ۱۰ کار کند.
اما این نمایش در بازبینی رد شد و به ایفا نرسید و چند سال بعد ایفا شد که این دفعه امیر رضا در تیم شان نبود. در همان سال ۷۴ بود که اولین کار تصویری اش را انجام داد که در واقع 1 کلیپ موسیقی ساخته مسعود آب پرور بود و از راه ایشان به دفاتر دیگر معرفی شد و بالاخره کار خود را با سریال مهر خوبان و ترور ابتدا کرد.
امیررضا دلاوری و شاهرخ استخری
گفت و گو با امیررضا دلاوری و همسرش الهام مرادی:
بازی های امیررضا دلاوری و دخترش دیار:
امیررضا دلاوری: دیار در منزل بیشتر با من بازی میکند تا مادرش. بعضی وقتها با هم ساز میزنیم و میخوانیم. جالب اینکه من برای تمرین یکی از نقش بازي كردنهایم مدتی در اتاقم آهنگی کردی را میخواندم و دیار بدون آنکه کنار من حضور داشته باشد این آهنگ را یاد گرفته بود و میخواند.
برایش کتاب زیاد میخوانم و چیدن پازل بازی مورد علاقه ماست. البته کشیدن نقاشی و تماشای فیلم و کارتون هم جزو برنامه همیشگیمان میباشد. من به ورزش بوکس علاقه دارم و برای دیار هم دستکش بوکس خریدهام و با هم بوکسبازی هم میکنیم. (میخندد)
دیار دلاوری: خیلی دوست دارم با بابا بازی کنم. بوکسبازی را خیلی دوست دارم. کارتون نظاره کردن و آواز خواندن را هم دوست دارم. کارتون فروزن را از همه بیشتر دوست دارم.
زندگی با 1 هنرمند سخت میباشد
الهام مرادی: اگر با همسرتان همپیشه نباشید، منظورم همسری میباشد که هنرمند باشد، خب، واقعا زندگی به خصوص در سالهای اول کمی سخت میباشد. در ابتدا از توجه مردم به همسرم و اینکه مدام هر جا میرویم زیر نگاه کنجکاو مردم باشیم خوشم نمیآمد و به آن خلق نداشتم اما الان دیگر به این موضوع خلق کردهام و میدانم این هم بخشی از شغل همسرم میباشد.
بخش دیگری از سختی ها، نداشتن شرایط مالی تغییرناپذیر و مطمئن برای هنرمند میباشد. همچنین این پیشه شرایط کاری سخت و زمانبری دارد.
گاهی امیر صبح خیلی زود از منزل خارج میشود و نیمهشب برمیگردد و اگر هم این میان وقتی داشته باشد به باشگاه ورزشی میرود چون به خاطر شغلش باید همیشه بدنی آماده و ورزیده داشته باشد. خلاصه دشواریهای زندگی با 1 هنرمند کم نیست. (میخندد)
امیر رضا دلاوری، مهدی پاکدل و شاهرخ استخری
فرزند دار شدن شبیه و قابل مقایسه با هیچ احساس دیگری نیست
امیررضا دلاوری: من اندیشه میکنم هیچ مرحلهای در زندگی نیست که مشابه بچهدار شدن باشد. بعضی از احساسات ممکن میباشد شبیه هم باشند و شما قبلا تجربه کرده باشید
اما فرزنددار شدن شبیه و قابل مقایسه با هیچ احساس دیگری نیست و هرچقدر هم برای کسی که هنوز صاحب فرزند نشده این احساس را توصیف کنید و او هم در جواب بگوید« درک میکنم » باز هم مطمئن باشید تا خودش این احساس را تجربه نکند به درک درستی هم نخواهد رسید.
احساس عاشقانه و احساس مسوولیتی که نسبت به فرزند دارید نسبت به هیچ چیز و هیچ شخص دیگری ندارید و آنقدر این احساس زورمند میباشد که میتوان ادعا کرد زندگی را به 2 بخش قبل و بعد از تولد فرزند تقسیم میکند.
احساس پدر و مادر شدن
الهام مرادی: همان طور که همسرم اشاره کردند احساس مادر یا پدر شدن تا برای کسی پیش نیاید به درستی آن را درک نخواهد کرد. من تازه میفهمم وقتی 1 مادر میگوید فرزندم همه زندگیام میباشد یعنی چه.
چون الان دیار همه زندگی من میباشد. 1 دوستی داشتم که میگفت: « هر وقت خواستی خودت رو فراموش کنی بچهدار شو» و الان مفهوم آن جمله را درک میکنم چون اولویت زندگیام دخترم میباشد؛
مثلا من تا پیش از تولد دیار اهل ورزش بودم ولی به خاطر دخترم خیلی از علایقم را کنار گذاشتهام و به کارها و کلاسهای او میرسم.
دیار دلاوری دختر امیررضا دلاوری
دوست داشتم دختردار شوم
امیررضا دلاوری: من خواهر نداشتم و دختری در منزلمان نبود؛ به همین خاطر دوست داشتم فرزندم دختر باشد. اندیشه میکنم اکثر آقایون دوست دارند دختر داشته باشند و من هم وقتی فهیمدم فرزندمان دختر میباشد سرشاد شدم.
البته معتقد بودم فرقی ندارد و مهم سالم بودن بچه میباشد و در صورتی که پسر هم بود سرشاد میشدم ولی با دختردار شدن سرشادتر شدم. (می خندد)
نوزاد زیبای ما
امیررضا دلاوری: روزی که دیار چشم به جهان گشود پشت در اتاق عمل منتظر بودم تا اینکه صدایم کردند و نوزادی را روی تخت کوچکی نشانم دادند که خیلی کوچک و شبیه عروسک بود.
اولش اندیشه کردم با من شوخی میکنند چون نوزاد کوچولو لبهای قرمز و لپهای صورتی داشت و درست شبیه 1 عروسک بود. حسابی جا خورده بودم و پرسیدم: «خودش کجاست؟ دخترم کجاست؟ »
و پرستار جواب داد: « همین دخترتونه دیگه! » (میخندد) در بیمارستان همه میگفتند چه نوزاد قشنگی و حتی رئیس بیمارستان هم وقتی با ایشان گفتوگو کردم گفتند: « شنیدم دخترتو خوشگلترین نوازدی است که امروز به دنیا اومده.»
ولی من با خودم اندیشه میکردم خب، همه نوزادها شبیه هم هستند؛ مگر چه فرقی دارند؟ تا اینکه به اتاق نوزادها رفتم و متوجه فرق چهرهها شدم.
تا قبل از به دنیا آمدن دخترم، نوزادها را دورادور دیده بودم و به نظرم همه شبیه هم بودند اما آن روز با تمرکزفکر بیشتری به چهرههایشان نگاه کردم. البته همچنان اندیشه میکنم همه نوزادها وقتی به دنیا میآیند خیلی زیبا و دوست داشتنی هستند.
دوست داشتم نام دخترم تک باشد
امیررضا دلاوری: پیش از به دنیا آمدن دخترم 1 سری نام که با دال ابتدا میشوند انتخاب کردیم و دوست داشتیم اسمش با نام فامیلیاش هماهنگ باشد.
همچنین دوست داشتیم دخترمان نامی گوناگون و تک داشته باشد. همسرم نام دیار را شنیده بود و به نظر من هم زیبا آمد. ضمن اینکه « دیار دلاوری » سر هم خیلی خوش معنا میشود.
به این نکته هم توجه داشتیم که بعضی نامها در کودکی با مزه و زیبا هستند ولی در بزرگسالی وقتی پیشوند آقا یا خانم کنارشان قرار میگیرد مضحک میشوند.
دختر کمتوقع ما
امیررضا دلاوری: دیار اصلا از آن دسته بچههایی نیست که مرتب به ما بگوید فلان چیز را بخر. حتی تا همین اواخر با اینکه همه دوستانش تبلت داشتند او از ما نخواسته بود برایش تبلت بخریم و خودمان برایش تهیه کردیم.
گاهی که برای بازگرداندنش از کلاس زبان دنبال او میروم در مسیر میپرسم چیزی دوست دارد برایش بخرم؟ یا دوست دارد برویم چیزی بخوریم؟ اما معمولا میگوید 9. البته چون علاقه به دوغ در ما ارثی میباشد گاهی میگوید: « مرسی یه دوغ کوچولو تنها. » (میخندد)
الهام مرادی: اگر هم چیزی را دوست داشته باشد معمولا مستقیم نمیگوید؛ مثلا در مورد تبلت هم پرسید:« مامان تبلت چیه؟ چطوری باهاش بازی میکنن؟ » این طوری شد که من و پدرش متوجه شدیم دوست دارد تبلت داشته باشد.
دخترم بابایی میباشد
الهام مرادی: من به نظم و دیسیپلین معتقدم ولی همسرم با دیار برخورد انعطافیافتهتری دارد؛ به همین خاطر دخترمان بابایی شده. (میخندد)
امیررضا دلاوری: دیار دوران بیشتری را در کنار مادرش میباشد و با او حس آسودگی بیشتری دارد. ممکن میباشد کاری را من با 1 نگاه از او بخواهم و انجام دهد ولی چون با مادرش خودمانیتر میباشد همان کار را پشت گوش بیندازد.
وقتی تلویزیون الای دی ما خطخطی شد
امیررضا دلاوری: دیار نزدیک به 6 سال دارد اما من به یاد ندارم در این مدت که خدا او را به ما داده در منزل خرابکاری کرده باشد. بهطور اتفاقی منزل ما پر میباشد وسایل شکستنی و… حتی خود من وقتی راه میروم میترسم این وسایل بیفتند و بشکنند اما دیار تا به حال چیزی را نشکسته یا روی دیوارها نقاشی نکشیده و کلا اهل این طور بازیگوشیها نیست.
اما 1 روز وقتی 3 ساله بود من دیدم روی تلویزیون منزل کلی خطهای عمیق افتاده و عجب کردم. از دیار دلیلش را پرسیدم و متوجه شدم وقتی من در اتاق بودم و همسرم در آشپزخانه، تلویزیون فیلمی پخش کرده که در آن فیلم دختری که دم در منزل نشسته بوده توسط 1 مرد در حال ربوده شدن بوده و دیار با چاقوی پلاستیکیاش سعی داشته از دختر کوچولوی قصه دفاع کند و روی دست مرد رباینده با چاقویش خط میکشیده میباشد.
الهام مرادی: دخترم با بغض و ناراحتی این ماجرا را توصیف کرد و گفت: « آخه مامان؛ اون آقاهه میخواست نینی رو از مامانش سوا کنه. »
دختر امیررضا دلاوری و دختر شاهرخ استخری
دختر مودب من
امیررضا دلاوری: بخشی از تربیت فرزند به تجربه برمیگردد. آنچه در اطراف میبینیم و البته تجربه خصوصی خودم، چون با برادرم پانزده سال اختلاف سنی داشتم و تا حدودی خلق و خوی کودکان را میشناختم.
بخش دیگری هم مربوط میشود به مطالعاتی که دارم و توصیههایی که مشاوران کودک میکنند و میتوان در مقالات خواند. اما بخش عمدهای از رفتارهای هر شخص به ذات او بستگی دارد و به نوع تربیت والدین چندان وابسته نیست.
دختر مظلوم و معصوم بابا
دیار ژن مظلومیت و معصومیت و ادب را از مادرم به ارثیه برده میباشد؛ مثلا وقتی خیلی کوچک بود بدون اینکه ما از او خواسته باشیم موعد عطسه و سرفه کردن جلوی دهانش را میگرفت یا چند روز پیش که لوزه سومش را عمل کردیم و با بیحالی ناشی از بیهوشی از اتاق عمل خارج شده بود گفت: « گلوم خشکه. میشه لطفا یه کم بهم آب بدید»
واقعا در آن لجظه از بچهای که این قدر بیحال میباشد و درد دارد، انتظار نمیرود تا این حد مودبانه گفتوگو کند ولی دیار ذاتا همینطور میباشد.
من به یاد ندارم به دیار گفته باشم وقتی داخل جایی میشویم سلام کند چون خودش همیشه به محض ورود به افراد بزرگتر و بچهها سلام میکند.
دیار و پیشنهاد بازیگری
دیار دلاوری: شغل بابا را دوست دارم اما دلم نمیخواهد هنرمند شوم. موسیقی را بیشتر دوست دارم.
امیررضا دلاوری: دیار استعداد خواندن و استعداد موسیقایی دارد و ریتم و آهنگ را میشناسد. چند سال پیش آهنگ« چرا رفتی » آقای همایون شجریان را با صدای کودکانهاش خواند و مهدی پاکدل آن را در ورق Instagramش گذاشت که به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش شد.
عشق آهنگ های بنیامین بهادری
الهام مرادی: دیار دلباخته آهنگهای بنیامین میباشد و به زبان خودش به ایشان میگوید « بینامین ». ما معمولا در ماشین حق نداریم آهنگ خواننده دیگری را گوش کنیم؛ مگر اینکه دیار به ما اجازه دهد بین آهنگهای به قول خودش « بنامین » 1 آهنگ گوش کنیم؛ تازه به شرطی که قطعا آهنگ بعدی باز هم بنیامین باشد. (میخندد)
جالب میباشد بدانید اولینبار که دیار را برای تماشای کنسرت بنیامین برده بودیم، در پشت صحنه بنیامین ما را دید و از شباهت دیار با دخترش بارانا عجب کرد.
پرکاری های بازیگری امیررضا دلاوری:
فیلم های سینمایی امیررضا رلاوری:
عنوان فیلم | سال ساخت | کارگردان |
---|---|---|
چ | ۱۳۹۲ | ابراهیم حاتمی کیا |
فردا | ۱۳۹۲ | مهدی پاکدل |
روز روشن | ۱۳۹۱ | حسین شهابی |
مهتاب روی سکو | ۱۳۸۹ | فیما امامی |
مخمصه | ۱۳۸۶ | محمدعلی سجادی |
دلباخته مترسک | ۱۳۸۲ | مهدی نوربخش |
زاده ماه مهر | ۱۳۷۸ | احمدرضا درویش |
نفوذی | ۱۳۸۷ | احمد کاوری |
سایاب | ۱۳۸۶ | محمدعلی سجادی |
جنایت | ۱۳۸۲ | محمدعلی سجادی |
خودزنی | ۱۳۹۰ | احمد کاوری |
فیلم های تلویزیونی امیررضا رلاوری:
عنوان فیلم | سال ساخت | کارگردان |
---|---|---|
مهر خوبان | ۱۳۷۴ | یوسف سیدمهدوی |
ترور | — | — |
فروغ بی سرانجام | — | — |
شنها روی کف رودخانه | — | — |
قلب یخی | ۱۳۸۹ | محمد حسین لطیفی |
بگذار خورشید برآید | ۱۳۷۷ | حسین مختاری |
آبی مثل دریا | ۱۳۸۱ | ابوالقاسم معارفی |
آهوی ماه نهم | ۱۳۸۳ | مسعود نوابی |
سرانجام نمایش | ۱۳۸۴ | بهمن زرینپور |
ما چند نفر | ۱۳۸۵ | فیاض موسوی |
بیداری | ۱۳۸۶ | بهرام عظیم پور |
مختار نامه | ۱۳۸۳ | داود میرباقری |
بیدار باش | ۱۳۹۱ | احمد کاوری |
هوش سیاه | ۱۳۸۹ | مسعود آبپرور |
ساختمان ۸۵ | ۱۳۸۹ | مسعود آبپرور |
عملیات ۱۲۵ | ۱۳۸۷ | بهروز افخمی |
یادداشتهای زن منزلدار | — | — |
خراش | ۱۳۹۳ | مسعود آبپرور |
کاراگاه علوی | ۱۳۸۶ | حسن هدایت |
شب مهتابی نادر | ۱۳۸۰ | نادر قدرت فتحی |
پریا | ۱۳۹۵ | حسین سهیلی متولد |
دام فیلم های امیررضا رلاوری:
عنوان فیلم | سال ساخت | کارگردان |
---|---|---|
سوپ تلخ | ۱۳۸۷ | حسین قاسمی جامی |
قهرمان | ۱۳۸۷ | یوسف سید مهدی |
عزیزی که پنهان شد | ۱۳۸۸ | منوچهر هادی |
مرگ شاعر | ۱۳۸۸ | حسن هدایت |
“انتخاب سیاوش | ۱۳۸۸ | شاهین باباپور |
آنجا که متولد شدم | ۱۳۹۳ | مسعود آبپرور |
آینهای در خاک | ۱۳۸۹ | ایمان افشاریان |
مرخصی | ۱۳۹۱ | مسعود آبپرور |
دنده معکوس | ۱۳۹۱ | حسن فتحی |
تنها بیست | ۱۳۸۹ | مسعود کرامتی |
بازی امیررضا رلاوری در تئاتر:
عنوان تئاتر | سال ساخت | کارگردان |
---|---|---|
شام با دوستان | ۱۳۹۲ | آیدا کیخایی |
الو ببخشید… | ۱۳۷۷ | سیروس همتی |
7 کردار | ۱۳۷۹ | هرمز هدایت |
قصیده بلند باران | ۱۳۸۰ | حسین پارسایی |
برگریزان | ۱۳۸۱ | سیروس همتی |
فرات | ۱۳۸۲ | حسین پارسایی |
تنگنا | ۱۳۸۲ | افشین هاشمی |
این کدوم 5 شنبه میباشد؟ | ۱۳۸۳ | حمیدرضا آذرنگ |
زنی که تابستان گذشته رسید | ۱۳۸۳ | سیما تیرانداز |
تئاتر اجباری | ۱۳۸۳ | حسین کیانی |
سراب | ۱۳۸۳ | حسین پارسایی |
تکیه ملت | ۱۳۸۴ | حسین کیانی |
مرگ دستفروش | ۱۳۸۴ | اکبر زنجانپور |
دن کامیلو | ۱۳۸۴ | کوروش نریمانی |
آب مرا قصه کرد | ۱۳۸۴ | عباس غفاری |
زمستان ۶۶ | ۱۳۷۵ | محمد یعقوبی |
شوایک | ۱۳۸۵ | کوروش نریمانی |
سکوت میراث تبار من میباشد | ۱۳۸۵ | علیرضا اولیائی |
همسایه آقا | ۱۳۸۵ | حسین کیانی |
دخترک و مرد مرده | — | چیستا یثربی |
شب مهتابی | ۱۳۸۰ | نادر قدرتفتحی |
دایره | — | سیروس همتی |
انتظار | — | سیروس همتی |
دختر گل فروش | — | پروانه مژده |
آبگوشت زهرماری | ۱۳۸۰ | آرش آبسالان |
حسن سنتوری | ۱۳۷۹ | معصومه تقیپور |
هملت | ۱۳۸۱ | مجید جعفری |
آنتیگونه | ۱۳۸۱ | مجید جعفری |
باغ وحش شیشهای | — | — |
مردی برای پایان فصول | ۱۳۹۳ | بهمن حکم آرا |
اهل قبور | ۱۳۸۸ | حسین کیانی |
بیداری منزل نسوان | ۱۳۸۷ | حسین کیانی |
کابوسهای پیرمرد خائن بددل | ۱۳۸۷ | نادر برهانی مرند |
ماچیسمو | ۱۳۸۷ | محمد یعقوبی |
قصه پلکان | ۱۳۸۸ | رضا گوران |
آوازیک | ۱۳۸۶ | پانتهآ بهرام |
آنتیگونه | ۱۳۸۱ | مجید جعفری |
امیررضا دلاوری
جوایز امیررضا دلاوری
دريافت جايزه اول بازيگري براي نمايش”شب مهتابي“ از جشنواره دفاع مقدس و دريافت ديپلم افتخار براي نمايش خياباني”فجر“ علاوه بر این ها 3 کلیپ موسیقی به نام های مثنوی شهادت, مسافر و کاری از مجید اخشابی که به خاطرش پاداش گرفت.
تصاویر امیر دلاوری
جدیدترین عکس ها های امیررضا دلاوری
عکس ها امیررضا دلاوری
عکس ها های امیر رضا دلاوری
عکس ها امیر رضا دلاوری